جدول جو
جدول جو

معنی نان پاره - جستجوی لغت در جدول جو

نان پاره
پارۀ نان، تکه ای از نان، کنایه از جیره، مستمری، کنایه از زمینی که به کسی بدهند که از درآمد آن امرار معاش کند
تصویری از نان پاره
تصویر نان پاره
فرهنگ فارسی عمید
نان پاره
تکه ای ازنان قطعه ای ازنان، زمینی که شاه بچاکری دهد تاازدرآمد آن امرارمعاش کنداقطاعتیول: وآن اعمال وولایتهاراچون شروان وشکی ودیگراعمال بنان پاره بدیشان دادتاآن ثغرمضبوط ماند، جیره اجرا: ... وبعدازآن کسی حدیث مواجب ونان پاره نیارست گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
نان پاره
((رِ))
تکه ای نان، قطعه زمینی که پادشاه به چاکر خود برای گذران معیشت می داد
تصویری از نان پاره
تصویر نان پاره
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آنکه درطلب نانست نان جوی نان خواه: کندتازه نانباره هرکسی درآن باره سازدنوازش بسی. (نظامی. گنجینه گنجوی. ص 153)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهن پاره
تصویر دهن پاره
بی حیا، بی آبرو، بد زبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماه پاره
تصویر ماه پاره
زن خوشگل و زیبا مانند ماه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاه پاره
تصویر کاه پاره
ریزه کاه: (چند گویی که مهر از و بر دار خویشتن را بصبرده تسکین ک {} کهربا را بکوی تا نبرد چه کند کاه پاره تسکین) (سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماه پاره
تصویر ماه پاره
مهپاره، صاحب جمال، زیبا و خوبرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناخن خاره
تصویر ناخن خاره
ناخن پال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نان داری
تصویر نان داری
نان داشتن، فراهم بودن اسباب معاش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نان جامه
تصویر نان جامه
خادمی که مواجب نگیرد و فقط با گرفتن خوراک خدمت کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نعل پاره
تصویر نعل پاره
قطعه ای نعل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آهن پاره
تصویر آهن پاره
((هَ رِ))
تکه ای از آهن، هر یک از قطعات ماشین مستعمل و دور انداختنی، اتومبیل کهنه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بن پاره
تصویر بن پاره
عنصر
فرهنگ واژه فارسی سره